به خاطر می آورم، در هر مقطعی از تحصیل، وقتی از مدرس درس تاریخ می پرسیدم که خواندن تاریخ به چه کارمان می آید، در جواب جمله کلیشه ای "تاریخ چراغ راه آینده است" را می شنیدم و همچنین این که بدون دانستن تاریخ نمی توانیم راحت زندگی کنیم و من همیشه با خود می اندیشیدم که نسل های قبل از ما که از سطح سواد کمتری بهره برده بودند، و تاریخ را به خوبی ما نمی دانستند، آیا نتوانستند راحت زندگی کنند؟
تاریخ نوعی مفهوم انتزاعی است که اگر آن را مورد مطالعه قرار دهیم، از سویی به ما می گوید که چه اتفاقاتی در گذشته رخ داده است و از سوی دیگر به ما می گوید که چرا این اتفاقات به وقوع پیوسته اند.
تاریخ هر آنچه که در گذشته اتفاق افتاده باشد، مثل حوادث فرهنگی، طبیعی، اقتصادی، سیاسی و همچنین هر آن چه که نوع بشر گفته و اندیشیده است را برای ما بازگو می کند. تاریخ برای ما می گوید که تمام این حوادث و اتفاقات، چرا و به چه دلیل به وقوع پیوسته اند. در واقع، تاریخ با معرفتی ناظر به وقایع جزیی و درک پدیده های ذکر شده، چرایی وقوع موضوعات را برای ما ذکر می کند.
تاریخ برای آن که به ما بگوید که در گذشته چه اتفاقاتی افتاده است، نیازمند این است که به شناخت هستی بپردازد و برای آن که به ما بگوید که به چه دلیل واقعه ای رخ داده است، نیازمند این است که نسبت به درک و فهم و آگاهی انسان های گذشته درمورد جامعه پیرامون خود، اطلاعات کافی و شناخت نسبی داشته باشد. تاریخ برای به دست آوردن این اطلاعات از منابع مکتوب، منقول و مادی بهره می برد.
آن چه که مسلم است این است که تمام جملاتی که در ابتدا درمورد تاریخ به صورت کلیشه ای بیان شد، درست هستند و باید گفت که اگر چه نسول قبل از ما به طور کامل به تاریخ واقف نبوده اند و زندگی بدی هم نداشته اند، اما به طور حتم و یقین، اگر تاریخ می دانستند، می توانستند شرایطی بهتر از این را برای خود رقم بزنند و باید گفت که خواندن تاریخ باعث می شود که آدمی در حساس ترین بزنگاه هایی که می تواند یک اثر تاریخی از خود به جای بگذارد، بهترین تصمیم ممکن را بگیرد، چرا که علم تاریخ، علم شناخت و تفسیر گذشته انسان ها در پرتو حال است.